07
خدایا نسیم نوازش کجاست ...
کویرم ،
سرآغاز بارش کجاست
بیا تا به لبخند عادت کنیم ...
به این راز پیوند عادت کنیم
بیا ساده مثل چکاوک شویم ...
بیا باز گردیم و کودک شویم
سکوت و سکوت و باز هم سکوت
خدایا نسیم نوازش کجاست ...
کویرم ،
سرآغاز بارش کجاست
بیا تا به لبخند عادت کنیم ...
به این راز پیوند عادت کنیم
بیا ساده مثل چکاوک شویم ...
بیا باز گردیم و کودک شویم
اشتباهی كه همه عمر پشیمانم از آن
اعتمادی است كه بر مردم دنیا كردم
پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت ؟
خودمانیم ...
زمین این همه نامرد نداشت!
تاب تاب عباسی ،خدا منُ نندازی
می خوام پناهم باشی ، تا آخر این بازی
خدای دلتنگی یام ، خدای مهربونم
تو حرفامُ می شنوی ، بد کردم و می دونم
می دونم از تو دورم ، صدای سوت و کورم
من گم شدم تو راهه ، خوب و بد عبورم
منُ ببخش که گاهی ، شک کردم و شکستم
به این که نزدیکمی ، چشامُ ساده بستم
منُ ببخش که گاهی ، کم می یارم ، می بازم
یادم می ره تو هستی ، من که پر از نیازم
تو دستامُ می گیری ، هنوز دلم روشنه
هنوز نبض ترانه م ، به خاطرت می زنه
تاب تاب عباسی ، خدا منُ نندازی
می خوام پناهم باشی ، تا آخر این بازی
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟”
و تو جواب میدی “خوبم!”
کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: “میدونم خوب نیستی…”